♥♥ گفت : با مــادر یه جمله بساز !
گفتم : من با مــادرم جمله نمیسازم ! دنـیـــامو میسازم ♥♥

گفتم : من با مــادرم جمله نمیسازم ! دنـیـــامو میسازم ♥♥

اینم یه عکس پرمعنی

به کوچه ای وارد میشدم که پیر مردی از آن خارج میشد. پیرمرد گفت: نرو بن بست است... گوش نکردم و با غرور ادامه دادم... بن بست بود و برگشتم به سر کوچه که رسیدم,منم مثل همون پیرمرد "پیر شده بودم" !!!
خانوووووووم….شــماره بدم؟؟؟؟؟؟
خانوم برسونمت؟؟؟؟؟؟؟
چند لحظه از وقتتو به مــــا میدی؟؟؟؟؟؟
اینها جملاتی بود که دخترک در طول مســیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید!
بیچــاره اصـلا” اهل این حرفـــــها نبود…این قضیه به شدت آزارش می داد
تا جایی که چند بار تصـــمیم گرفت بی خیــال درس و مــدرک شود و
به محـــل زندگیش بازگردد.
روزی به امامزاده ی نزدیک دانشگاه رفت…
شـاید می خواست گله کند از وضعیت آن شهر لعنتی….!
دخترک وارد حیاط امامزاده شد…خسته… انگار فقط آمده بود گریه کند…
دردش گفتنی نبود….!!!!
رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد…وارد حرم شدو کنار ضریح
نشست.زیر لب چیزی می گفت انگار!!! خدایا کمکم کن…
چند ساعت بعد،دختر که کنار ضریح خوابیده بود با صدای زنی بیدار شد…
خانوم!خانوم! پاشو سر راه نشستی! مردم می خوان زیارت کنن!!!
دخترک سراسیمه بلند شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت ۸ خود را
به خوابگاه برساند…به سرعت از آنجا خارج شد…وارد شــــهر شد…
امــــا…اما انگار چیزی شده بود…دیگر کسی او را بد نگاه نمی کرد..!
انگار محترم شده بود… نگاه هوس آلودی تعـقــیبش نمی کرد!
احساس امنیت کرد…با خود گفت:مگه میشه انقد زود دعام مستجاب
شده باشه!!!! فکر کرد شاید اشتباه می کند!!! اما اینطور نبود!
یک لحظه به خود آمد…
دید چـــادر امامــزاده را سر جایش نگذاشته…!
خانوم برسونمت؟؟؟؟؟؟؟
چند لحظه از وقتتو به مــــا میدی؟؟؟؟؟؟
اینها جملاتی بود که دخترک در طول مســیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید!
بیچــاره اصـلا” اهل این حرفـــــها نبود…این قضیه به شدت آزارش می داد
تا جایی که چند بار تصـــمیم گرفت بی خیــال درس و مــدرک شود و
به محـــل زندگیش بازگردد.
روزی به امامزاده ی نزدیک دانشگاه رفت…
شـاید می خواست گله کند از وضعیت آن شهر لعنتی….!
دخترک وارد حیاط امامزاده شد…خسته… انگار فقط آمده بود گریه کند…
دردش گفتنی نبود….!!!!
رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد…وارد حرم شدو کنار ضریح
نشست.زیر لب چیزی می گفت انگار!!! خدایا کمکم کن…
چند ساعت بعد،دختر که کنار ضریح خوابیده بود با صدای زنی بیدار شد…
خانوم!خانوم! پاشو سر راه نشستی! مردم می خوان زیارت کنن!!!
دخترک سراسیمه بلند شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت ۸ خود را
به خوابگاه برساند…به سرعت از آنجا خارج شد…وارد شــــهر شد…
امــــا…اما انگار چیزی شده بود…دیگر کسی او را بد نگاه نمی کرد..!
انگار محترم شده بود… نگاه هوس آلودی تعـقــیبش نمی کرد!
احساس امنیت کرد…با خود گفت:مگه میشه انقد زود دعام مستجاب
شده باشه!!!! فکر کرد شاید اشتباه می کند!!! اما اینطور نبود!
یک لحظه به خود آمد…
دید چـــادر امامــزاده را سر جایش نگذاشته…!

من چادرم راخودم سرکردم.
" ﮔﺮﻡ ﺍﺳﺖ ........... ﺧﯿﻠﯽ ! "
" ﺭﺍﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻫﯽ ﺗﺤﻤﻠﺶ ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ ".....
ﺍﻣﺎ ﻣﯿﺪﺍﻧﯽ ﮔﺮﻣﺎﯼ ﭼﺎﺩﺭﻡ ﺭﺍ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺻﺒﻮﺭﯼ ﻣﯿﮑﻨﻢ ؟؟؟؟؟؟
ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﻡ ﭼﺎﺩﺭﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺭﻭﺡ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩ ﺻﺒﻮﺭ ﻣﯿﺸﻮﻡ !
ﻧﻪ ! ...... ﻧﻪ ! ﺧﯿﺎﻝ ﻧﮑﻦ ﻣﻨﺘﯽ ﻫﺴﺖ !
ﻣﻨﺘﯽ ﻧﯿﺴﺖ !
ﺍﻣﺎ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ !...... ﺗﻮ ﻫﻢ ﻣﻮﺍﻇﺐ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﺑﺎﺵ ﺗﺎ ﻫﻮﺍ ﮔﺮﻡ ﺗﺮ ﻧﺸﻮﺩ !
" ﻣﻦ ﺑﻪ ﻏﯿﺮﺕ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺳﺮﺯﻣﯿﻨﻢ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﻡ ".
" ﺭﺍﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻫﯽ ﺗﺤﻤﻠﺶ ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ ".....
ﺍﻣﺎ ﻣﯿﺪﺍﻧﯽ ﮔﺮﻣﺎﯼ ﭼﺎﺩﺭﻡ ﺭﺍ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺻﺒﻮﺭﯼ ﻣﯿﮑﻨﻢ ؟؟؟؟؟؟
ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﻡ ﭼﺎﺩﺭﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺭﻭﺡ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩ ﺻﺒﻮﺭ ﻣﯿﺸﻮﻡ !
ﻧﻪ ! ...... ﻧﻪ ! ﺧﯿﺎﻝ ﻧﮑﻦ ﻣﻨﺘﯽ ﻫﺴﺖ !
ﻣﻨﺘﯽ ﻧﯿﺴﺖ !
ﺍﻣﺎ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ !...... ﺗﻮ ﻫﻢ ﻣﻮﺍﻇﺐ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﺑﺎﺵ ﺗﺎ ﻫﻮﺍ ﮔﺮﻡ ﺗﺮ ﻧﺸﻮﺩ !
" ﻣﻦ ﺑﻪ ﻏﯿﺮﺕ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺳﺮﺯﻣﯿﻨﻢ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﻡ ".
ﻗُﻞْ ﻧﺎﺭُ ﺟَﻬَﻨَّﻢَ ﺃَﺷَﺪُّ ﺣَﺮًّﺍ ﻟَﻮْ ﻛﺎﻧُﻮﺍ ﯾَﻔْﻘَﻬُﻮﻥَ :
ﺑﮕﻮ: -»ﺍﮔﺮ ﺩﺭﯾﺎﺑﻨﺪ - ﺁﺗﺶ ﺟﻬﻨّﻢ ﺳﻮﺯﺍﻧﺘﺮ ﺍﺳﺖ.
ﺳﻮﺭﻩ ﺍﻟﺘﻮﺑﺔ : (81)
ﭘﺎﺳﺦ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﺳﻮﺍﻝ ﭼﯿﻪ؟
ﯾﺎﺯﻫﺮﺍﻣﺪﺩ
ﺑﮕﻮ: -»ﺍﮔﺮ ﺩﺭﯾﺎﺑﻨﺪ - ﺁﺗﺶ ﺟﻬﻨّﻢ ﺳﻮﺯﺍﻧﺘﺮ ﺍﺳﺖ.
ﺳﻮﺭﻩ ﺍﻟﺘﻮﺑﺔ : (81)
ﭘﺎﺳﺦ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﺳﻮﺍﻝ ﭼﯿﻪ؟
ﯾﺎﺯﻫﺮﺍﻣﺪﺩ
هرچه داریم ازکربلاداریم...
السلام علیک یااباعبدالله الحسین


فقط یک لحظه!!
زن و شوهری بیش از 60 سال در کنار هم با خوبی و خوشی زندگی می کردند و هیچ چیز را هم از هم پنهان نمی کردند به جز یک چیز جعبه کفشی که بالای کمد پیر زن بود و به شوهرش گفته بود هیچ گاه در جعبه را باز نکند و درباره ی آن هم چیزی نپرسد.
پیر مرد آن جعبه را نادیده گرفت تا این که روزی پیر زن سخت بیمار شد و در بستر بیماری افتاد و پزشکان از اوقطع امید کرده بودند. شوهرش جعبه کفش را برایش آورد و در آن را باز کرد جز 2 عروسک بافتنی و مقداری پول به مبلغ 90 هزار دلار چیز دیگری در آن نبود پیر مرد درباره ی آن از همسرش پرسید.
پیر زن جواب داد: وقتی تازه ازدواج کرده بودیم مادربزرگم به من گفت: راز خوشبختی در آن است که هیچ گاه مشاجره ای با هم نداشته باشید و گفت هر گاه از دست شوهرت عصبانی شدی سکوت کن و فقط یک عروسک بافتنی بباف.
پیر مرد خوش حال شد که همسرش فقط دو بار از دست او ناراحت شده است . بعد گفت: این همه پول چیست؟؟ پیر زن جواب داد پولی است که از فروش عروسک ها به دست آورده ام!!!!!!!
فقط یک لحظه !!! یک لحظه عصبانیت می تواند تمام زندگیت را به باد دهد. تمام آرزو هایت را ، تمام امید هایت را هر گاه عصبانی شدی اول به عاقبت کاری که می کنی فکر کن. این لحظه برای تو لحظه های طلایی است..!!!
زن و شوهری بیش از 60 سال در کنار هم با خوبی و خوشی زندگی می کردند و هیچ چیز را هم از هم پنهان نمی کردند به جز یک چیز جعبه کفشی که بالای کمد پیر زن بود و به شوهرش گفته بود هیچ گاه در جعبه را باز نکند و درباره ی آن هم چیزی نپرسد.
پیر مرد آن جعبه را نادیده گرفت تا این که روزی پیر زن سخت بیمار شد و در بستر بیماری افتاد و پزشکان از اوقطع امید کرده بودند. شوهرش جعبه کفش را برایش آورد و در آن را باز کرد جز 2 عروسک بافتنی و مقداری پول به مبلغ 90 هزار دلار چیز دیگری در آن نبود پیر مرد درباره ی آن از همسرش پرسید.
پیر زن جواب داد: وقتی تازه ازدواج کرده بودیم مادربزرگم به من گفت: راز خوشبختی در آن است که هیچ گاه مشاجره ای با هم نداشته باشید و گفت هر گاه از دست شوهرت عصبانی شدی سکوت کن و فقط یک عروسک بافتنی بباف.
پیر مرد خوش حال شد که همسرش فقط دو بار از دست او ناراحت شده است . بعد گفت: این همه پول چیست؟؟ پیر زن جواب داد پولی است که از فروش عروسک ها به دست آورده ام!!!!!!!
فقط یک لحظه !!! یک لحظه عصبانیت می تواند تمام زندگیت را به باد دهد. تمام آرزو هایت را ، تمام امید هایت را هر گاه عصبانی شدی اول به عاقبت کاری که می کنی فکر کن. این لحظه برای تو لحظه های طلایی است..!!!
مردم چه می گویند؟
می خواستم به دنیا بیایم در زایشگاه عمومی.پدربزرگم به مادرم گفت:فقط زایشگاه خصوصی!!!! مادرم گفت: چرا؟؟!!پدر بزرگم گفت:مردم چه می گویند؟؟
می خواستم به مدرسه بروم همان مدرسه ی سر کوچیمان مادرم گفت: فقط مدرسه ی غیر انتفاعی!! پدرم گفت : چرا؟؟مادرم گفت: مردم چه می گویند؟؟؟
می خواستم بروم رشته ی انسانی پدرم گفت:فقط ریاضی !!! گفتم : چرا؟؟ پدرم گفت مردم چه می گویند؟؟
می خواستم با دختری روستایی ازدواج کنم. خواهرم گفت: مگر من بمیرم!!! گفتم :چرا؟؟ گفت : مردم چه می گویند؟؟
می خواستم پول عروسیم را سرمایه ی زندگیم کنم. پدرم گفت:مگر از روی نعش ما رد شوی!! گفتم : چرا؟؟ گفت : مردم چه می گویند؟؟
می خواستم به اندازه ی جیبم خانه ای ساده پایین شهر اجازه کنم همسرم گفت: به همین سادگی شکست خوردی ؟ گفتم چرا؟؟ گفت: مردم چه می گویند؟
می خواستم به اندازه ی وسعم ماشینی مدل پایین بخرم تا عصای دستم باشد همسرم گفت: وای بر من!!! گفتم : چرا؟؟ گفت: مردم چه می گویند؟؟
می خواستم بمیرم. بر سر قبرم بحث شد پسرم گفت: پایین قبرستان.همسرم جیغ کشید. دخترم گفت: چه شده؟؟زنم گفت: مردم چه می گویند؟؟؟
مردم . برادرم برای مراسم ترحیمم مراسم ساده ای در نظر گرفت خواهرم اشک ریخت و گفت : مردم چه می گویند؟؟
از طرف قبرستان سنگ قبر ساده ای بر سر مزارم گذاشتند اما برادرم گفت: مردم چه می گویند؟؟
خودش سنگ قبری برام سفارش داد که عکسم رویش حک شده بود
حالا من اینجا در خانه ای تنگ حفره دارم و تمام سرمایه ی زندگیم یک جمله بود:مردم چه می گویند؟؟؟
مردمی که این قدر به فکرشان بودیم حالا حتی یادمان هم نیستند..
می خواستم به دنیا بیایم در زایشگاه عمومی.پدربزرگم به مادرم گفت:فقط زایشگاه خصوصی!!!! مادرم گفت: چرا؟؟!!پدر بزرگم گفت:مردم چه می گویند؟؟
می خواستم به مدرسه بروم همان مدرسه ی سر کوچیمان مادرم گفت: فقط مدرسه ی غیر انتفاعی!! پدرم گفت : چرا؟؟مادرم گفت: مردم چه می گویند؟؟؟
می خواستم بروم رشته ی انسانی پدرم گفت:فقط ریاضی !!! گفتم : چرا؟؟ پدرم گفت مردم چه می گویند؟؟
می خواستم با دختری روستایی ازدواج کنم. خواهرم گفت: مگر من بمیرم!!! گفتم :چرا؟؟ گفت : مردم چه می گویند؟؟
می خواستم پول عروسیم را سرمایه ی زندگیم کنم. پدرم گفت:مگر از روی نعش ما رد شوی!! گفتم : چرا؟؟ گفت : مردم چه می گویند؟؟
می خواستم به اندازه ی جیبم خانه ای ساده پایین شهر اجازه کنم همسرم گفت: به همین سادگی شکست خوردی ؟ گفتم چرا؟؟ گفت: مردم چه می گویند؟
می خواستم به اندازه ی وسعم ماشینی مدل پایین بخرم تا عصای دستم باشد همسرم گفت: وای بر من!!! گفتم : چرا؟؟ گفت: مردم چه می گویند؟؟
می خواستم بمیرم. بر سر قبرم بحث شد پسرم گفت: پایین قبرستان.همسرم جیغ کشید. دخترم گفت: چه شده؟؟زنم گفت: مردم چه می گویند؟؟؟
مردم . برادرم برای مراسم ترحیمم مراسم ساده ای در نظر گرفت خواهرم اشک ریخت و گفت : مردم چه می گویند؟؟
از طرف قبرستان سنگ قبر ساده ای بر سر مزارم گذاشتند اما برادرم گفت: مردم چه می گویند؟؟
خودش سنگ قبری برام سفارش داد که عکسم رویش حک شده بود
حالا من اینجا در خانه ای تنگ حفره دارم و تمام سرمایه ی زندگیم یک جمله بود:مردم چه می گویند؟؟؟
مردمی که این قدر به فکرشان بودیم حالا حتی یادمان هم نیستند..



<بسمه تعالی>
چرا ديدن فيلمهاي مبتذل حرام است؟ لطفأ علاوه بر دلايل شرعي، دلايل علمي هم ذكر نماييد؟ چون از بنده دلايل علمي محكم هم خواسته اند.
پرسشگر گرامي، از اعتمادتان به ما كمال تشكر را داريم. تمام تلاش ما در جهت ياري رساني فكري به دوستاني چون شما تنها كاريست كه با تمام عشق سعي در انجام آن داريم.
پرسشگر گرامي، آيا تا به حال به دكتر مراجعه كرده ايد؟ زمانی كه دكتر براي شما دارويي مي نويسد، آيا از او سوال مي كنيد كه چرا اين دارو را براي من نوشته ايد و يا اينكه بدون سوال دارو را تهيه مي كنيد؟ قطعا شما هم تایيد مي كنيد که بدون هيچ سوالي از مطلب دكتر خارج مي شويد و از او در اين باره سوالي نمي پرسيد. دقيقا همين مطلب درباره احكام الهي صادق است. زماني كه حكمي از سوي خداوند عالم حكيم مطرح مي شود عاقلانه ترين كار عمل كردن به اين دستورات است. شايد با خواندن مطالب بالا اين سوال در ذهن شما نقش بسته باشد، پس چرا برخي از فلسفه و دليل احكام الهي مي پرسند؟ اگر حس كنجكاوي انسان ها را كنار بگذاريم، در اين ميان يك انگيزه مهم ديگري هم وجود دارد و آن اينكه افراد براي اينكه بتوانند بدون هيچ عذاب وجداني مرتكب گناه شوند و براي گناه خود توجيهي داشته باشند، ادعا مي كنند كه اين حكم الهي براي ما قابل فهم نيست و يا با عقل ما جور در نمي آيد. شهيد مطهري در اين زمينه داستان جالبي را نقل مي كند كه بد نيست به آن اشاره شود :
داستاني است مربوط به آن زماني كه يك «شاهي» ارزش داشت. گفتند يك نفر رفت دم دكان عرق فروشي و به فروشنده گفت: يك شاهي عرق بده. عرق فروش گفت: يك شاهي كه عرق نمي شود. گفت: هر چه مي شود، بالاخره يك شاهي هم يك چيزي مي شود. او اصرار مي كرد كه نمي شود. گفت: اگر يك «قران» عرق مي شود، آن را تقسيم بر بيست كن همان را به من بده. گفت: اين معنايش اين است كه ته يك استكان هم پر نشود. گفت: همان را بده. گفت: مردم عرق مي خورند كه مست بشوند، فايده اش چيست كه آن را به تو بدهم؟ گفت: تو همان را بده، بد مستي اش با خودم. بعضي از مردم دنبال بهانه هسند براي بد مستي، ديگر بد مستي اش با آنها. كافي است يك بهانه پيدا كند براي هرزگي كردن و بد مستي.
چنانچه با دقت انگيزه افرادي كه از شما چنين سوالي را مطرح كرده اند بپرسيد خواهيد ديد كه سوال آنان بيش از آنكه ريشه علمي داشته باشد، ريشه روان شناختي دارد، يعني آنان به دنبال دليلي هستند كه بدون هيچ مانعي(حتي اگر اين مانع دروني باشد) مرتكب گناه شوند. با ذكر اين مطالب به بررسي دلائل برخي از آسيب هاي رواني هرزه بيني مي پردازيم تا براي شما علت حرمت آن بيشتر روشن شود.
يكي از قدرتمند ترين نيازها و غرايزي كه در انسان وجود دارد غريزه جنسي است. نياز جنسي مانند نياز به آب و غذا از نيازهايي است كه بايستي از روش صحيح ارضاء گردد. شكل گيري و غليان نياز جنسي در انسان با بلوغ جنسي آغاز مي شود و در همين زمان است كه نيازمند قوانيني براي نظام مند كردن اين نياز فطري و غريزي هستيم. همانگونه كه ارضاء نياز به غذا بايد از مسير حلال و غذاهاي طيّب و مفيد باشد، ارضاء غريزه جنسي نيز بايد قانونمند و از راههاي صحيح صورت گيرد. همانگونه كه دزدي براي رفع نياز گرسنگي منجر به هرج و مرج و مفاسد مختلف فردي و اجتماعي مي گردد، ارضاء شهوت جنسي به غير از روش معقول و نظام مند نيز منجر به مفاسد مختلف فردي، خانوادگي و اجتماعي و هم مفاسد اخروي و معنوي مي گردد.
از نظر علم و تجربه ثابت شده است كه يكي از عوامل اصلي و ناخودآگاه تحريك و ترشح غدد و هورمونهاي جنسي،نگاه است. نگاه به نامحرم هرچند اگر بدون قصد تلذّذ باشد عمل طبيعي و غريزي خود را انجام مي دهد و زمينه تحريك شهوت انسان را در زمان نگاه يا بعد از آن ايجاد مي كند.تحريك غريزه جنسي به گونه نامشروع نيز آثار شوم و نكبت بار فراواني بر ابعاد مختلف انسان و جامعه بشري ايجاد مي نمايد. اسراف، انحراف و هدر رفتن نيروهاي فكري ، اجتماعي و معنوي انسان، زمينه سازي سردي روابط خانوادگي (شخصي كه نگاه خود را كنترل نمي كند با يك همسر ارضا نمي شود)، حالت حسرت و ناكامي، از دست دادن آرامش رواني، ميل به گناه (لواط، زنا ، استمناء و....) و بالاخره گرايش به گناهان مختلف از جمله آثار سوء نگاه حرام است كه در عرصه زندگي فردي ،خانوادگي و اجتماع ظاهر مي گردد. امام علي عليه السلام مي فرمايد چشم، پيش قراول دل، جلودار فتنه، دام شيطان و نگاه حرام سبب كاشتن بذر شهوت و نهال گناه (زناو لواط و استمناءو ...) است.[1] نگاه به نامحرم باعث سختي زندگي و زيادي حسرت و افسوس است. قران كريم در اين مورد مي فرمايد:« قُلْ لِلْمُؤْمِنينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبيرٌ بِما يَصْنَعُونَ [2] به مؤمنان بگو چشمهاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فروگيرند، و عفاف خود را حفظ كنند اين براى آنان پاكيزهتر است خداوند از آنچه انجام مىدهيد آگاه است! ».
پرسشگر گرامي، آيا تا به حال به دكتر مراجعه كرده ايد؟ زمانی كه دكتر براي شما دارويي مي نويسد، آيا از او سوال مي كنيد كه چرا اين دارو را براي من نوشته ايد و يا اينكه بدون سوال دارو را تهيه مي كنيد؟ قطعا شما هم تایيد مي كنيد که بدون هيچ سوالي از مطلب دكتر خارج مي شويد و از او در اين باره سوالي نمي پرسيد. دقيقا همين مطلب درباره احكام الهي صادق است. زماني كه حكمي از سوي خداوند عالم حكيم مطرح مي شود عاقلانه ترين كار عمل كردن به اين دستورات است. شايد با خواندن مطالب بالا اين سوال در ذهن شما نقش بسته باشد، پس چرا برخي از فلسفه و دليل احكام الهي مي پرسند؟ اگر حس كنجكاوي انسان ها را كنار بگذاريم، در اين ميان يك انگيزه مهم ديگري هم وجود دارد و آن اينكه افراد براي اينكه بتوانند بدون هيچ عذاب وجداني مرتكب گناه شوند و براي گناه خود توجيهي داشته باشند، ادعا مي كنند كه اين حكم الهي براي ما قابل فهم نيست و يا با عقل ما جور در نمي آيد. شهيد مطهري در اين زمينه داستان جالبي را نقل مي كند كه بد نيست به آن اشاره شود :
داستاني است مربوط به آن زماني كه يك «شاهي» ارزش داشت. گفتند يك نفر رفت دم دكان عرق فروشي و به فروشنده گفت: يك شاهي عرق بده. عرق فروش گفت: يك شاهي كه عرق نمي شود. گفت: هر چه مي شود، بالاخره يك شاهي هم يك چيزي مي شود. او اصرار مي كرد كه نمي شود. گفت: اگر يك «قران» عرق مي شود، آن را تقسيم بر بيست كن همان را به من بده. گفت: اين معنايش اين است كه ته يك استكان هم پر نشود. گفت: همان را بده. گفت: مردم عرق مي خورند كه مست بشوند، فايده اش چيست كه آن را به تو بدهم؟ گفت: تو همان را بده، بد مستي اش با خودم. بعضي از مردم دنبال بهانه هسند براي بد مستي، ديگر بد مستي اش با آنها. كافي است يك بهانه پيدا كند براي هرزگي كردن و بد مستي.
چنانچه با دقت انگيزه افرادي كه از شما چنين سوالي را مطرح كرده اند بپرسيد خواهيد ديد كه سوال آنان بيش از آنكه ريشه علمي داشته باشد، ريشه روان شناختي دارد، يعني آنان به دنبال دليلي هستند كه بدون هيچ مانعي(حتي اگر اين مانع دروني باشد) مرتكب گناه شوند. با ذكر اين مطالب به بررسي دلائل برخي از آسيب هاي رواني هرزه بيني مي پردازيم تا براي شما علت حرمت آن بيشتر روشن شود.
يكي از قدرتمند ترين نيازها و غرايزي كه در انسان وجود دارد غريزه جنسي است. نياز جنسي مانند نياز به آب و غذا از نيازهايي است كه بايستي از روش صحيح ارضاء گردد. شكل گيري و غليان نياز جنسي در انسان با بلوغ جنسي آغاز مي شود و در همين زمان است كه نيازمند قوانيني براي نظام مند كردن اين نياز فطري و غريزي هستيم. همانگونه كه ارضاء نياز به غذا بايد از مسير حلال و غذاهاي طيّب و مفيد باشد، ارضاء غريزه جنسي نيز بايد قانونمند و از راههاي صحيح صورت گيرد. همانگونه كه دزدي براي رفع نياز گرسنگي منجر به هرج و مرج و مفاسد مختلف فردي و اجتماعي مي گردد، ارضاء شهوت جنسي به غير از روش معقول و نظام مند نيز منجر به مفاسد مختلف فردي، خانوادگي و اجتماعي و هم مفاسد اخروي و معنوي مي گردد.
از نظر علم و تجربه ثابت شده است كه يكي از عوامل اصلي و ناخودآگاه تحريك و ترشح غدد و هورمونهاي جنسي،نگاه است. نگاه به نامحرم هرچند اگر بدون قصد تلذّذ باشد عمل طبيعي و غريزي خود را انجام مي دهد و زمينه تحريك شهوت انسان را در زمان نگاه يا بعد از آن ايجاد مي كند.تحريك غريزه جنسي به گونه نامشروع نيز آثار شوم و نكبت بار فراواني بر ابعاد مختلف انسان و جامعه بشري ايجاد مي نمايد. اسراف، انحراف و هدر رفتن نيروهاي فكري ، اجتماعي و معنوي انسان، زمينه سازي سردي روابط خانوادگي (شخصي كه نگاه خود را كنترل نمي كند با يك همسر ارضا نمي شود)، حالت حسرت و ناكامي، از دست دادن آرامش رواني، ميل به گناه (لواط، زنا ، استمناء و....) و بالاخره گرايش به گناهان مختلف از جمله آثار سوء نگاه حرام است كه در عرصه زندگي فردي ،خانوادگي و اجتماع ظاهر مي گردد. امام علي عليه السلام مي فرمايد چشم، پيش قراول دل، جلودار فتنه، دام شيطان و نگاه حرام سبب كاشتن بذر شهوت و نهال گناه (زناو لواط و استمناءو ...) است.[1] نگاه به نامحرم باعث سختي زندگي و زيادي حسرت و افسوس است. قران كريم در اين مورد مي فرمايد:« قُلْ لِلْمُؤْمِنينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبيرٌ بِما يَصْنَعُونَ [2] به مؤمنان بگو چشمهاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فروگيرند، و عفاف خود را حفظ كنند اين براى آنان پاكيزهتر است خداوند از آنچه انجام مىدهيد آگاه است! ».
برخي آثار فاجعه آميز نگاه كردن به فيلم هاي غيراخلاقي را ميتوان اينگونه برشمرد :
1. كاهش شديد عشق: چنين افرادي از توان عاطفي كمتري برخوردارند و در روابط عاشقانه توفيق كمتري كسب ميكنند.
2. تاثيرات فيزيولوژيك: سلامت جنسي انسان كه تأثير عميقي در سلامت جسمي و رواني او دارد، حاصل ارضاء معقولي است كه درپي تحريك واقعي و نياز حقيقي فيزيولوژي بدن اتفاق افتاده باشد. عدم حفظ اين عدم تعادل، از عقلانيت انسان ميكاهد و او را وادار به گناه ميكند.
3. تضعيف انسانيت: جنبه جنسي بسياري اين افراد، عاري از ويژگيهاي انساني ميشود. آنها يك حالت «من غريبه» (جنبه تاريك) را توسعه ميدهند كه محور آن، شهوت جامعه ستيز و عاري از اكثر ارزشها است.
4. از بين رفتن عفت عمومي و اجتماعي در دراز مدت: كساني كه اينگونه فيلم ها را تماشا مي كنند در برخورد با افراد ديگر در اجتماع نگاه جنسي دارند و شيطان هميشه براي گمراه كردن آنها اميد دارد. زيرا آنها براي گمراهي و انحراف از مسير الهي آمادگي لازم را دارند.
5. نقش بستن تصاوير جنسي در مغز: در اين جا بهتر است كه به تجربه دكتر روان شناس، «مك گاف» در دانشگاه كاليفرنيا بپردازيم. يافتههاي او (كه بسيار ساده شده اند) نشان ميدهند كه خاطرات تجربههايي كه به هنگام تحريكات احساسي (مثل تحريك جنسي) رخ ميدهند، توسط هورمون غده آدرنال در مغز مينشينند و پاك كردن آنها دشوار است. اين فرض ميتواند تا حدودي اثر اعتياد به هرزهنگاري و هرزهبيني را توصيف كند. خاطرات نيرومند تحريكات جنسي از تجربههاي گذشته، خودشان را در صحنه مغز حفظ ميكنند و مرتباً به ذهن خطور ميكنند و فرد را از لحاظ شهواني تحريك ميكنند. اگر او به هنگام اين تخيلات، استمنا كند، باعث تقويت پيوند بين تحريك جنسي و اوج لذت جنسي ميشود كه همراه با منظره ويژه يا تكرار پيدرپي آن صحنه در ذهن خواهد بود.
6. تأثير بر رفتار جنسي: برخي از جامعهشناسان آلماني ادعا ميكنند كه «عادت بيمارگونه ديدن عكس يا فيلمهاي پورنو (سكسي)» بر رفتارها و برخوردهاي جنسي «معتادان پورنو» تأثير منفي دارد. تا جايي كه اين بيماران، از انجام سكس عادي و عشقورزي لذتي نميبرند. كاربراني كه داوطلبانه براي ترك اعتياد خود به روانكاو مراجعه كردهاند، اعتراف ميكنند كه «ديدن پورنو، به بخش جداييناپذير ارضاي جنسي آنان تبديل شده است» و آنان نميتوانند بر «وسوسه و نياز» ديدن اين تصاوير غلبه كنند.
7. انزوا و كاهش روابط اجتماعي: پژوهشگران آلماني معتقدند كه اعتياد به ديدن فیلم ها و تصاویر پورنو، همچنين سبب انزوا و دوري فرد از اجتماع و كاهش روابط اجتماعي او ميشود.
8. تحليل توان عقل: هرقدر كه اطلاعات موجود در ذهن، منظمتر و داراي عناوين كمتري باشد، دسترسي عقل به آنها براي پردازشهاي جديد، مهياتر خواهد بود. اما وجود دادههاي فراوان و متعدد كه فضاي ذهن را بی جهت پر كرده باشند و با تكرار درگيري ذهني و رفتار بيروني، تقويت شده باشند، باعث ميشود توان عقل را به مقدار چشمگيري كاهش دهند، چه رسد جايي كه اين دادهها، داراي تاثير بر هورمونهاي مختلف نيز باشد كه تأثيرات ارگانيك را نيز درپي داشته باشد.
9. سقوط شخصيت زن و مرد و تبديل شدن به وسيلهاي براي اشباع هوسهاي سركش: با پرداختن افراطي فرد به مسائل جنسي، شخصيت او به شخصيتي شهواني تبديل خواهد شد كه تداعيها و برداشتهاي وي با كوچكترين ارتباطي (حتي توهمي) رنگ جنسي به خود ميگيرد. كاركرد افراد براي چنين فردي تنها ارضاء غريزه جنسي است و اهتمام خود او نيز صرفا بر ارضاء همين بعد وجودي خويش است.
10. آسيب جسمي: علم پزشكي هنوز تا مرز شناخت بسياري از بيماريها فاصله اي طولاني دارد و چه بسا اموري كه در زندگي روزمره ما وجود داشته باشد و ما به عنوان امور مفيد از آنها استفاده كنيم، در آينده اي نزديك ضرر آنها از نظر پزشكي ثابت شود. بنابراين اگرچه تاكنون براي هرزهبيني، اثر جسماني مستقيم تشخيص داده نشده است (و احتمال اين وجود دارد كه با پيشرفت علم مشخص گردد) ولي قطعا اثر غيرمستقيم دارد. يعني نگاه به عكس و فيلمهاي مبتذل غالبا موجب تحريك سيستم عصبي خودكار (سمپاتيك و پاراسمپاتيك) و تحريك شهوت ميگردد؛ هم زمان ضربان قلب و تعداد تنفس افزايش پيدا ميكند؛ ترشح برخي از هورمونها در خون بالا رفته و تعادل هورموني و رواني شخص براي دقايقی و گاه ساعت ها و گاه روزها به مخاطره ميافتد. اگر اين رفتار به مدت طولاني ادامه يابد آثار آن همه عمر فرد را در بر خواهد گرفت.
11. پرخاشگري: هرزهبيني نه تنها بر ذهن فرد تاثير مخرب ميگذارد بلكه افراد را تشويق ميكند تا از نظر جنسي بيشتر حالت سلطه جو و پرخاشگر داشته باشند.
12. مقايسه: به دنبال مشاهده اينگونه فيلمها، افراد مجرد در آينده به مقايسه آنچه در فيلم ديدهاند و آنچه از همسر خود سراغ دارند ميپردازند و در نتيجه نقايص و كمبودها و ضعفهاي احتمالي خود و همسر خويش در ذهن فرد برجسته شده و چه بسا باعث كاهش تمايل و علاقه به همسر انتخاب شده خود ميشود و به تدريج كانون خانواده را دچار اختلال و فروپاشي ميكند.
13. ديدن عكسها و فيلمهاي مبتذل، به ويژه جوانان را، در يك حال تحريك دائم قرار ميدهد، تحريكي كه سبب كوبيدن اعصاب آنان و ايجاد هيجان هاي بيمارگونه عصبي و گاه سرچشمه امراض رواني ميگردد.
14. سستي ايمان: اين گناه، پيوند انسان با خدا را سست و در صورت استمرار، اين پيوند را قطع و ايمان او را زايل ميگرداند؛ غريزه جنسي انسان را به طور افراطي تحريك كرده؛ او را از فعاليتهاي مثبت انساني بازداشته؛ به سمت ارتكاب فحشا و منكرات سوق ميدهد. بدين وسيله انسانيت انسان كه سرمايه وجودي انسان است را از او سلب ميكند.
15. محروم شدن از شيريني و لذت انس با خدا: هشيار بودن اين تصاوير در ذهن و مرور دائمي و ناخودآگاه آن، حضور قلب را در عبادات به خطر مياندازد و تكرار نافرماني خدا، بهره رابطه با او را از لذت مياندازد.
16. مردن دلها و افسردگي: همانگونه كه روايات نيز بر اين امر تصريح دارند، ولنگاري جنسي و ارتباطي، باعث بروز قساوت قلب ميشود و مرگ معنوي و رواني قلب را درپي دارد.
17. تاثيرات منفي در زندگي زناشويي: مشاهده مكرر و زياد آن و در دسترس همه بودن اين نوع فيلمها (حتي به عنوان آموزش) باعث شكستن قبح و زشتي اموري است كه اسلام، عقلاء و عرف جامعه آنها را زشت و قبيح ميشمارند. حتي انسانهاي مؤدب و با نزاكت از بيان و ذكر برخي الفاظ كه مستقيما اشاره به يكي از اعضاء بدن انسان ميكند، اكراه دارند و آن را زشت و ناپسند و قبيح ميدانند چه رسد به اين كه به مشاهده و تجزيه و تحليل آن بپردازند.
تماشاي فيلمهايي كه با تصاوير جنسي همراهند، در درازمدت به عللي كه به آن اشاره ميكنم به از هم گسيختگي روابط زناشويي ميانجامد :
• كاهش اعتماد به نفس
تماشاي فيلمهاي جنسي با توجه به رفتارهاي اغراقآميز بازيگران كمكم باعث ميشود زوجين درباره طبيعيبودن عملكرد جنسي خود دچار ترديد شوند و خود را بسيار ضعيفتر از آنچه هستند، بپندارند و از روابط زناشويي بيش از گذشته فاصله بگيرند.
• مقايسه منفي
جذابيتهاي اغراقآميز و تصنعي چنين فيلمهايي گاهي باعث ميشود جذابيتهاي همسر، كمرنگ شده و با تشديد بيميلي جنسي همسر، ميزان فعاليت جنسي زوجين از مقدار فعلي نيز كمتر شود.
• تقليد
برخي رفتارهاي بازيگران اين فيلمها با وجود جذابيتهاي بصري، گاه بسيار دردناك و آسيبزننده است و زوجين نا آگاه كه سعي در تقليد از آن دارند، موجب بيرغبتي همسر به روابط زناشويي ميشود.
• وابستگي
تماشاي اين دست فيلم ها باعث اعتياد به ديدن آنها مي گردد و ترك اين اعتياد امري مشكل خواهد بود. همچنين تحريك جنسي فقط با ديدن آن فيلم ها حاصل مي گردد و تحريك و لذتي كه از همسر حاصل مي گردد كاهش مي يابد.
قوانيني كه خداوند متعال براي زندگي انسان تشريع فرموده است با توجه به علم نامتناهي خداوند كه خالق انسان مي باشد، بوده و تمام ويژگي هاي جسمي و روحي، دنيوي و اخروي انسان را مد نظر قرار داده است و طوري تنظيم گرديده كه انسان را به سوي زندگي مطلوب سوق دهد و او را به كمال و رشد و پيشرفت و قرب الهي كه هدف از آفرينش انسان است برساند. دوست عزيز در برخي از موارد فلسفه و حكمت احكام الهي در احاديث و روايات ما ذكر گرديده است ولي بسياري ديگر از احكام نيز وجود دارند كه ما اطلاعي از دلايل آنها نداريم، ولي امروزه تحقيقات علمي، بسياري از اين احكام را توجيه عقلاني نموده است. پس بهترين راه براي سلامت و رشد در زندگي، پيمودن مسير شرع و قوانين الهي مي باشد.
موفق باشید. باز هم با ما سخن بگویید.
پی نوشت ها :
[1] . ميزان الحكمه، محمدمحمدي ري شهري. ماده النظر.
[2] . سوره مبارکه نور،آیه شریفه 30
1. كاهش شديد عشق: چنين افرادي از توان عاطفي كمتري برخوردارند و در روابط عاشقانه توفيق كمتري كسب ميكنند.
2. تاثيرات فيزيولوژيك: سلامت جنسي انسان كه تأثير عميقي در سلامت جسمي و رواني او دارد، حاصل ارضاء معقولي است كه درپي تحريك واقعي و نياز حقيقي فيزيولوژي بدن اتفاق افتاده باشد. عدم حفظ اين عدم تعادل، از عقلانيت انسان ميكاهد و او را وادار به گناه ميكند.
3. تضعيف انسانيت: جنبه جنسي بسياري اين افراد، عاري از ويژگيهاي انساني ميشود. آنها يك حالت «من غريبه» (جنبه تاريك) را توسعه ميدهند كه محور آن، شهوت جامعه ستيز و عاري از اكثر ارزشها است.
4. از بين رفتن عفت عمومي و اجتماعي در دراز مدت: كساني كه اينگونه فيلم ها را تماشا مي كنند در برخورد با افراد ديگر در اجتماع نگاه جنسي دارند و شيطان هميشه براي گمراه كردن آنها اميد دارد. زيرا آنها براي گمراهي و انحراف از مسير الهي آمادگي لازم را دارند.
5. نقش بستن تصاوير جنسي در مغز: در اين جا بهتر است كه به تجربه دكتر روان شناس، «مك گاف» در دانشگاه كاليفرنيا بپردازيم. يافتههاي او (كه بسيار ساده شده اند) نشان ميدهند كه خاطرات تجربههايي كه به هنگام تحريكات احساسي (مثل تحريك جنسي) رخ ميدهند، توسط هورمون غده آدرنال در مغز مينشينند و پاك كردن آنها دشوار است. اين فرض ميتواند تا حدودي اثر اعتياد به هرزهنگاري و هرزهبيني را توصيف كند. خاطرات نيرومند تحريكات جنسي از تجربههاي گذشته، خودشان را در صحنه مغز حفظ ميكنند و مرتباً به ذهن خطور ميكنند و فرد را از لحاظ شهواني تحريك ميكنند. اگر او به هنگام اين تخيلات، استمنا كند، باعث تقويت پيوند بين تحريك جنسي و اوج لذت جنسي ميشود كه همراه با منظره ويژه يا تكرار پيدرپي آن صحنه در ذهن خواهد بود.
6. تأثير بر رفتار جنسي: برخي از جامعهشناسان آلماني ادعا ميكنند كه «عادت بيمارگونه ديدن عكس يا فيلمهاي پورنو (سكسي)» بر رفتارها و برخوردهاي جنسي «معتادان پورنو» تأثير منفي دارد. تا جايي كه اين بيماران، از انجام سكس عادي و عشقورزي لذتي نميبرند. كاربراني كه داوطلبانه براي ترك اعتياد خود به روانكاو مراجعه كردهاند، اعتراف ميكنند كه «ديدن پورنو، به بخش جداييناپذير ارضاي جنسي آنان تبديل شده است» و آنان نميتوانند بر «وسوسه و نياز» ديدن اين تصاوير غلبه كنند.
7. انزوا و كاهش روابط اجتماعي: پژوهشگران آلماني معتقدند كه اعتياد به ديدن فیلم ها و تصاویر پورنو، همچنين سبب انزوا و دوري فرد از اجتماع و كاهش روابط اجتماعي او ميشود.
8. تحليل توان عقل: هرقدر كه اطلاعات موجود در ذهن، منظمتر و داراي عناوين كمتري باشد، دسترسي عقل به آنها براي پردازشهاي جديد، مهياتر خواهد بود. اما وجود دادههاي فراوان و متعدد كه فضاي ذهن را بی جهت پر كرده باشند و با تكرار درگيري ذهني و رفتار بيروني، تقويت شده باشند، باعث ميشود توان عقل را به مقدار چشمگيري كاهش دهند، چه رسد جايي كه اين دادهها، داراي تاثير بر هورمونهاي مختلف نيز باشد كه تأثيرات ارگانيك را نيز درپي داشته باشد.
9. سقوط شخصيت زن و مرد و تبديل شدن به وسيلهاي براي اشباع هوسهاي سركش: با پرداختن افراطي فرد به مسائل جنسي، شخصيت او به شخصيتي شهواني تبديل خواهد شد كه تداعيها و برداشتهاي وي با كوچكترين ارتباطي (حتي توهمي) رنگ جنسي به خود ميگيرد. كاركرد افراد براي چنين فردي تنها ارضاء غريزه جنسي است و اهتمام خود او نيز صرفا بر ارضاء همين بعد وجودي خويش است.
10. آسيب جسمي: علم پزشكي هنوز تا مرز شناخت بسياري از بيماريها فاصله اي طولاني دارد و چه بسا اموري كه در زندگي روزمره ما وجود داشته باشد و ما به عنوان امور مفيد از آنها استفاده كنيم، در آينده اي نزديك ضرر آنها از نظر پزشكي ثابت شود. بنابراين اگرچه تاكنون براي هرزهبيني، اثر جسماني مستقيم تشخيص داده نشده است (و احتمال اين وجود دارد كه با پيشرفت علم مشخص گردد) ولي قطعا اثر غيرمستقيم دارد. يعني نگاه به عكس و فيلمهاي مبتذل غالبا موجب تحريك سيستم عصبي خودكار (سمپاتيك و پاراسمپاتيك) و تحريك شهوت ميگردد؛ هم زمان ضربان قلب و تعداد تنفس افزايش پيدا ميكند؛ ترشح برخي از هورمونها در خون بالا رفته و تعادل هورموني و رواني شخص براي دقايقی و گاه ساعت ها و گاه روزها به مخاطره ميافتد. اگر اين رفتار به مدت طولاني ادامه يابد آثار آن همه عمر فرد را در بر خواهد گرفت.
11. پرخاشگري: هرزهبيني نه تنها بر ذهن فرد تاثير مخرب ميگذارد بلكه افراد را تشويق ميكند تا از نظر جنسي بيشتر حالت سلطه جو و پرخاشگر داشته باشند.
12. مقايسه: به دنبال مشاهده اينگونه فيلمها، افراد مجرد در آينده به مقايسه آنچه در فيلم ديدهاند و آنچه از همسر خود سراغ دارند ميپردازند و در نتيجه نقايص و كمبودها و ضعفهاي احتمالي خود و همسر خويش در ذهن فرد برجسته شده و چه بسا باعث كاهش تمايل و علاقه به همسر انتخاب شده خود ميشود و به تدريج كانون خانواده را دچار اختلال و فروپاشي ميكند.
13. ديدن عكسها و فيلمهاي مبتذل، به ويژه جوانان را، در يك حال تحريك دائم قرار ميدهد، تحريكي كه سبب كوبيدن اعصاب آنان و ايجاد هيجان هاي بيمارگونه عصبي و گاه سرچشمه امراض رواني ميگردد.
14. سستي ايمان: اين گناه، پيوند انسان با خدا را سست و در صورت استمرار، اين پيوند را قطع و ايمان او را زايل ميگرداند؛ غريزه جنسي انسان را به طور افراطي تحريك كرده؛ او را از فعاليتهاي مثبت انساني بازداشته؛ به سمت ارتكاب فحشا و منكرات سوق ميدهد. بدين وسيله انسانيت انسان كه سرمايه وجودي انسان است را از او سلب ميكند.
15. محروم شدن از شيريني و لذت انس با خدا: هشيار بودن اين تصاوير در ذهن و مرور دائمي و ناخودآگاه آن، حضور قلب را در عبادات به خطر مياندازد و تكرار نافرماني خدا، بهره رابطه با او را از لذت مياندازد.
16. مردن دلها و افسردگي: همانگونه كه روايات نيز بر اين امر تصريح دارند، ولنگاري جنسي و ارتباطي، باعث بروز قساوت قلب ميشود و مرگ معنوي و رواني قلب را درپي دارد.
17. تاثيرات منفي در زندگي زناشويي: مشاهده مكرر و زياد آن و در دسترس همه بودن اين نوع فيلمها (حتي به عنوان آموزش) باعث شكستن قبح و زشتي اموري است كه اسلام، عقلاء و عرف جامعه آنها را زشت و قبيح ميشمارند. حتي انسانهاي مؤدب و با نزاكت از بيان و ذكر برخي الفاظ كه مستقيما اشاره به يكي از اعضاء بدن انسان ميكند، اكراه دارند و آن را زشت و ناپسند و قبيح ميدانند چه رسد به اين كه به مشاهده و تجزيه و تحليل آن بپردازند.
تماشاي فيلمهايي كه با تصاوير جنسي همراهند، در درازمدت به عللي كه به آن اشاره ميكنم به از هم گسيختگي روابط زناشويي ميانجامد :
• كاهش اعتماد به نفس
تماشاي فيلمهاي جنسي با توجه به رفتارهاي اغراقآميز بازيگران كمكم باعث ميشود زوجين درباره طبيعيبودن عملكرد جنسي خود دچار ترديد شوند و خود را بسيار ضعيفتر از آنچه هستند، بپندارند و از روابط زناشويي بيش از گذشته فاصله بگيرند.
• مقايسه منفي
جذابيتهاي اغراقآميز و تصنعي چنين فيلمهايي گاهي باعث ميشود جذابيتهاي همسر، كمرنگ شده و با تشديد بيميلي جنسي همسر، ميزان فعاليت جنسي زوجين از مقدار فعلي نيز كمتر شود.
• تقليد
برخي رفتارهاي بازيگران اين فيلمها با وجود جذابيتهاي بصري، گاه بسيار دردناك و آسيبزننده است و زوجين نا آگاه كه سعي در تقليد از آن دارند، موجب بيرغبتي همسر به روابط زناشويي ميشود.
• وابستگي
تماشاي اين دست فيلم ها باعث اعتياد به ديدن آنها مي گردد و ترك اين اعتياد امري مشكل خواهد بود. همچنين تحريك جنسي فقط با ديدن آن فيلم ها حاصل مي گردد و تحريك و لذتي كه از همسر حاصل مي گردد كاهش مي يابد.
قوانيني كه خداوند متعال براي زندگي انسان تشريع فرموده است با توجه به علم نامتناهي خداوند كه خالق انسان مي باشد، بوده و تمام ويژگي هاي جسمي و روحي، دنيوي و اخروي انسان را مد نظر قرار داده است و طوري تنظيم گرديده كه انسان را به سوي زندگي مطلوب سوق دهد و او را به كمال و رشد و پيشرفت و قرب الهي كه هدف از آفرينش انسان است برساند. دوست عزيز در برخي از موارد فلسفه و حكمت احكام الهي در احاديث و روايات ما ذكر گرديده است ولي بسياري ديگر از احكام نيز وجود دارند كه ما اطلاعي از دلايل آنها نداريم، ولي امروزه تحقيقات علمي، بسياري از اين احكام را توجيه عقلاني نموده است. پس بهترين راه براي سلامت و رشد در زندگي، پيمودن مسير شرع و قوانين الهي مي باشد.
موفق باشید. باز هم با ما سخن بگویید.
پی نوشت ها :
[1] . ميزان الحكمه، محمدمحمدي ري شهري. ماده النظر.
[2] . سوره مبارکه نور،آیه شریفه 30

استمناء (خودارضائی) ازمنظر قرآن و روايات
از گناهان کبیرهای که بر آن وعده عذاب داده شده، استمناء است و آن بیرون کردن منی خود است از راه غیر طبیعی، مانند مالیدن به دست یا سایر اعضاء خود یا به اعضاء دیگری غیر از همسر. در کتاب جواهرالکلام درآخر مبحث حدود مینویسد: هر کس به دستش یا عضو دیگرش استمناء کند، باید تعزیر شود. چون کار حرامی بلکه کبیرهای را مرتکب شده است. چنانچه از حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ از حکم آن میپرسند. آن حضرت میفرماید: «گناه بزرگی است که خداوند در قرآن مجید از آن نهی فرموده است و استمناء کننده مثل این است که به خودش نکاح کرده و اگر کسی را که چنین کاری میکند، بشناسم، با او همخوراک نخواهم شد.» راوی حدیث میپرسد: از کجای قرآن حکم آن فهمیده میشود؟ فرمود: از آیه «هر کس با غیر از همسر و کنیزش شهوتش را دفع کند، ایشان تجاوز کارانند» راوی پرسید: گناه زنا بزرگتر است یا استمناء؟ حضرت فرمود: استمناء گناه بزرگی است.[۱]
از امام ـ علیه السّلام ـ حکم استمناء را میپرسند، درپاسخ فرمود: «از گناهان بزرگ و بسیار زشت است»[۲] و از حکم کسی که با حیوانی جمع شود، یا به وسیله مالیدن، شهوتش را دفع کند، پرسیدند، فرمود: «هر کس شهود خود را به این وسیله و مانند آن دفع کند در حکم زنا کردن است. یعنی با گناه زنا برابر میباشد.»[۳]
حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ میفرماید: «سه دستهاند که خداوند با ایشان سخن نمیگوید و به نظر رحمت به ایشان نمینگرد و پاکشان نفرموده و برایشان عذاب دردناکی است: کسی که موی سفیدش را بکند (تا نمایش دهد که جوان است)، و کسی که به وسیله عضو خودش شهوتش را خارج کند، و کسی که با او لواط کرده شود.»[۴]
رسول خدا ـ علیه السّلام ـ میفرماید: «هر کس، که با دست شهوتش را بیرون کند ملعون است.»[۵]
صاحب جواهر میفرماید: مستفاد از ادله، جواز استمناء با زوجه و کنیز است لیکن اولی ترک آن است و در مسالک نیز قریب به همین را ذکر فرموده، لیکن طریق احتیاط ترک آن است.
شیوع استمناء: متأسفانه به واسطه مشکلات بیحد و حساب ازدواج و تجرد جوانان، به قرار مسموع، این مرض خانمانسوز و گناه کبیره شیوع فوق العاده پیدا کرده و دانسته یا ندانسته بسیاری از جوانان عزیز را به انواع و اقسام بیماریها مبتلا میسازد. صرف نظر از عقوبتهای اخروی که دارد، وظیفهی پدرها و مادرها است که فرزندان خود را بیاگاهانند و مواظب جوانان خود باشند. و همچنین در مرتبهی دوم، وظیفهی دبیران و آموزگاران تعلیمات دینی و بهداشت است که جوانان را به عواقب وخیم روحی و جسمی این بلیه با خبر سازند.
در اینجا مقداری از مضرات استمناء را از کتاب «ناتوانیهای جنسی» که مجموعهای از نوشتههای متخصصین فن است نقل میکنیم.[۶]
مضرات جسمی و روحی استمناء: این عمل، مبتلایان را به ضعف قوای شهوانی دچار میکند، جبون و بیحال بار میآیند، شهامت و درستی از آنان سلب میشود. چه بسا اشخاصی هستند که در عنفوان جوانی در اثر مبتلا شدن به جلق، چنان دچار ضعف قوای روحی و جسمی میشوند که معتادین به تریاک و شیره، در مقابل آنان شیر نری به شمار میآیند. عمل غیر طبیعی جنسی یعنی استمناء یا جلق، از لحاظ روابط نزدیکی به حواس پنچگانه دارد در درجهی اول، در چشم و گوش اثر میگذارد. بدین معنی که «دید» چشم را ضعیف کرده و حس سامعه را نیز تا اندازهی قابل توجهی از کار میاندازد. مبتلایان به جلق مخصوصاً آنهایی که از لحاظ جسمانی ضعیف میباشد، غالباً مگسی جلو چشم خود میبینند که به شدت آنها را ناراحت میکند. و حتی وقتی چشمهای خود را میبندند باز نمیتوانند از آسیب مگس در امان باشند و چون این عمل هر بار چند دقیقه ادامه پیدا میکند چشمشان سیاهی رفته و دچار سرگیجه میشوند و به زمین میافتند. همچنین به طور مداوم صدای ناهنجاری در گوش خود احساس میکنند که بسیار ناراحت کننده است. علاوه بر اینها تحلیل رفتن قوای جسمانی و روحانی، کم شدن خون، پریدگی رنگ، نقصان قوای حافظه، لاغری، ضعف و سستی زیاده از حد، بی اشتهایی، کج خلقی، عصبانیت، دوران سر، و هزاران آفت دیگر، از بیماریهایی است که گریبان مبتلایان به جلق را خواهد گرفت.
البته آنهایی که از لحاظ جسمی قوی هستند، ممکن است قدری دیرتر به این بیماریها دچار شوند. ولی به هر حال عدم ابتلاءبه آنها از محالات است و خواه ناخواه همه باید به چنین مصائبی گرفتار شوند.
از بدبختیهای مبتلایان به جلق یکی این است که قوهی ارادهی آنان به کلی مختل میگردد و لذا وقتی به عمل خود پی میبرند،آن قدر اراده ندارند که به ترک کردن آن اقدام نمایند. پس اینکه میگوییم استمناء از لحاظ روحی نیز قوای انسان را فرسوده میکند، بیعلت نیست. عمل استمناء، علاوه بر مضار جسمی، از لحاظ جنسی نیز شخص را فرسوده میکند. یعنی غدد مترشحهی داخلی را از کار میاندازد از جملهی این غدد، غدهی سازندهی منی است که بر اثر جلق رفته رفته کوچک شده و به صورت نخودی در میآید و چون در آن صورت قادر به فعالیت و ساختن منی یا به قول عربها (ماء الحیات) یعنی آب زندگانی نیست، شخص مبتلا برای همیشه از لذایذ جنسی محروم میگردد و اگر به این صورت از مردی نیفتاد، به طور قطع به صورت دیگری مانند سرعت انزال، کندی انزال، سیلان منی، عدم نعوظ، نعوظ بیدوام و امثال اینها به ناتوانی جنسی مبتلا خواهد شد. چه بسا دیده یا شنیده شده که جوانان معتاد به جلق، در اندک مدتی دچار چنان حالتی گردید که به جای ادرار، خون از آنها خارج میشد.
باید دانست که اشخاصی که به این حالت دچار میشوند ولو در سنین جوانی باشند، خطر مرگ در انتظار آنها است. زیرا بدون احساس شهوانی و بدون اینکه لذتی ببرند بلا انقطاع منی از آنها دفع میگردد و همین امر باعث میشود که در حین راه رفتن دفعهً به زمین بخورند و از هوش بروند.
سری به تیمارستان تهران بزنید،از هر ده نفر دیوانهای که در آنجا سکونت دارند نه نفر معتاد به جلق میباشند. یعنی بر اثر ابتلاء به استمناء کارشان به جنون کشیده و به گوشهی تیمارستان افتادهاند. زیرا عمل مذموم و ناپسند جلق، در قوای دماغی تأثیر زیادی دارد و وقتی قوای دماغی شخص مختل شد، مسلم است که کارش به دیوانگی خواهد کشید بدون اغراق از هر ده نفر بیمار مسلولی که در آسایشگاه خوابیدهاند، چهار نفر به علت ابتلاء به جلق، به این بیماری خطرناک دچار گردیدهاند. اینها ادعا نیست بلکه حقیقتی است که علماء و دانشمندان با دهها سال تجربه، به درک آن موفق شدهاند.[۷]
دنیا امروز میگوید: خوب بخور، در هیچ امری افراط نکن، قوی باش تا بیمار نشوی. ولی معتادین به جلق، چون اشتهای خوب خوردن ندارند و در امور جنسی آن هم از راه غیر طبیعی افراط میکنند، ناچار ضعیفند. «و چون ضعیف هستند برای ابتلاء به هر نوع بیماری مستعد میباشند.»
به کرات دیده شده که بعضی از مبتلایان به جلق، بر اثر افراط در این عمل به یک نوع بیماری به نام جنون استمناء که شباهت زیادی به سادیسم دارد، مبتلا میشوند و آن وقت حتی با دیدن سگ و گربه هم به فکر استمناء میافتند و بلافاصله مشغول عمل میشوند. و چون هیچ مردی حتی پر شهوتترین اشخاص نمیتوانند بیش از پنج یا شش ماه از نیروی جنسی خود آن هم به صورتی که مورد بحث ما است بهرهبرداری کنند، لذا قوای تناسلی آنان به کلی از کار میافتد و یا به وضع دلخراشی به آغوش مرگ پناه میبرند.[۸]
ممکن است بعضی از اشخاص مبتلای به جلق که به علت قوی الجثه بودن و یا از لحاظ مبتدی بودن در این امر، تاکنون بیمار نشده و به مضار عمل ناپسند خود پی نبرده باشند، مطالبی را که ما در مضرات جلق نوشتیم، اغراق پنداشته و با خود بگویند اگر این طور است چرا ما تاکنون به این بیماریها مبتلا نشدهایم؟.
در جواب این عده باید گفت: اگر امروز مضار جلق، گریبان شما را نگرفته علتش این است که قوی الجثه هستید و یا تازه شروع به کار کردهاید. والا چندی دیگر خواه ناخواه به سراغ شما نیز خواهد آمد. وانگهی ما ادعا نکردهایم که هر کس یک هفته مبادرت به استمناء کرد، تمام بیماریهای یکباره او را احاطه خواهند کرد. زیرا حالات اندرونی در اشخاص فرق میکند. مثلاً ممکن است یک نفر که برای مدتی مبادرت به جلق کرد، در وهلهی اول فقط با سستی اعصاب، یا اختلال حس سامعه، یا ضعیف شدن حس باصره، یا سرگیچه مبتلا شود ولی بعداً سایر بیماریها یک یک به سراغ او بیایند.
پس استمناء (جلق زدن)، هم از نظر شرعی و هم از نظر عرفی و به طور خلاصه من جمع الجهات، حرام و ناپسند است.
از گناهان کبیرهای که بر آن وعده عذاب داده شده، استمناء است و آن بیرون کردن منی خود است از راه غیر طبیعی، مانند مالیدن به دست یا سایر اعضاء خود یا به اعضاء دیگری غیر از همسر. در کتاب جواهرالکلام درآخر مبحث حدود مینویسد: هر کس به دستش یا عضو دیگرش استمناء کند، باید تعزیر شود. چون کار حرامی بلکه کبیرهای را مرتکب شده است. چنانچه از حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ از حکم آن میپرسند. آن حضرت میفرماید: «گناه بزرگی است که خداوند در قرآن مجید از آن نهی فرموده است و استمناء کننده مثل این است که به خودش نکاح کرده و اگر کسی را که چنین کاری میکند، بشناسم، با او همخوراک نخواهم شد.» راوی حدیث میپرسد: از کجای قرآن حکم آن فهمیده میشود؟ فرمود: از آیه «هر کس با غیر از همسر و کنیزش شهوتش را دفع کند، ایشان تجاوز کارانند» راوی پرسید: گناه زنا بزرگتر است یا استمناء؟ حضرت فرمود: استمناء گناه بزرگی است.[۱]
از امام ـ علیه السّلام ـ حکم استمناء را میپرسند، درپاسخ فرمود: «از گناهان بزرگ و بسیار زشت است»[۲] و از حکم کسی که با حیوانی جمع شود، یا به وسیله مالیدن، شهوتش را دفع کند، پرسیدند، فرمود: «هر کس شهود خود را به این وسیله و مانند آن دفع کند در حکم زنا کردن است. یعنی با گناه زنا برابر میباشد.»[۳]
حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ میفرماید: «سه دستهاند که خداوند با ایشان سخن نمیگوید و به نظر رحمت به ایشان نمینگرد و پاکشان نفرموده و برایشان عذاب دردناکی است: کسی که موی سفیدش را بکند (تا نمایش دهد که جوان است)، و کسی که به وسیله عضو خودش شهوتش را خارج کند، و کسی که با او لواط کرده شود.»[۴]
رسول خدا ـ علیه السّلام ـ میفرماید: «هر کس، که با دست شهوتش را بیرون کند ملعون است.»[۵]
صاحب جواهر میفرماید: مستفاد از ادله، جواز استمناء با زوجه و کنیز است لیکن اولی ترک آن است و در مسالک نیز قریب به همین را ذکر فرموده، لیکن طریق احتیاط ترک آن است.
شیوع استمناء: متأسفانه به واسطه مشکلات بیحد و حساب ازدواج و تجرد جوانان، به قرار مسموع، این مرض خانمانسوز و گناه کبیره شیوع فوق العاده پیدا کرده و دانسته یا ندانسته بسیاری از جوانان عزیز را به انواع و اقسام بیماریها مبتلا میسازد. صرف نظر از عقوبتهای اخروی که دارد، وظیفهی پدرها و مادرها است که فرزندان خود را بیاگاهانند و مواظب جوانان خود باشند. و همچنین در مرتبهی دوم، وظیفهی دبیران و آموزگاران تعلیمات دینی و بهداشت است که جوانان را به عواقب وخیم روحی و جسمی این بلیه با خبر سازند.
در اینجا مقداری از مضرات استمناء را از کتاب «ناتوانیهای جنسی» که مجموعهای از نوشتههای متخصصین فن است نقل میکنیم.[۶]
مضرات جسمی و روحی استمناء: این عمل، مبتلایان را به ضعف قوای شهوانی دچار میکند، جبون و بیحال بار میآیند، شهامت و درستی از آنان سلب میشود. چه بسا اشخاصی هستند که در عنفوان جوانی در اثر مبتلا شدن به جلق، چنان دچار ضعف قوای روحی و جسمی میشوند که معتادین به تریاک و شیره، در مقابل آنان شیر نری به شمار میآیند. عمل غیر طبیعی جنسی یعنی استمناء یا جلق، از لحاظ روابط نزدیکی به حواس پنچگانه دارد در درجهی اول، در چشم و گوش اثر میگذارد. بدین معنی که «دید» چشم را ضعیف کرده و حس سامعه را نیز تا اندازهی قابل توجهی از کار میاندازد. مبتلایان به جلق مخصوصاً آنهایی که از لحاظ جسمانی ضعیف میباشد، غالباً مگسی جلو چشم خود میبینند که به شدت آنها را ناراحت میکند. و حتی وقتی چشمهای خود را میبندند باز نمیتوانند از آسیب مگس در امان باشند و چون این عمل هر بار چند دقیقه ادامه پیدا میکند چشمشان سیاهی رفته و دچار سرگیجه میشوند و به زمین میافتند. همچنین به طور مداوم صدای ناهنجاری در گوش خود احساس میکنند که بسیار ناراحت کننده است. علاوه بر اینها تحلیل رفتن قوای جسمانی و روحانی، کم شدن خون، پریدگی رنگ، نقصان قوای حافظه، لاغری، ضعف و سستی زیاده از حد، بی اشتهایی، کج خلقی، عصبانیت، دوران سر، و هزاران آفت دیگر، از بیماریهایی است که گریبان مبتلایان به جلق را خواهد گرفت.
البته آنهایی که از لحاظ جسمی قوی هستند، ممکن است قدری دیرتر به این بیماریها دچار شوند. ولی به هر حال عدم ابتلاءبه آنها از محالات است و خواه ناخواه همه باید به چنین مصائبی گرفتار شوند.
از بدبختیهای مبتلایان به جلق یکی این است که قوهی ارادهی آنان به کلی مختل میگردد و لذا وقتی به عمل خود پی میبرند،آن قدر اراده ندارند که به ترک کردن آن اقدام نمایند. پس اینکه میگوییم استمناء از لحاظ روحی نیز قوای انسان را فرسوده میکند، بیعلت نیست. عمل استمناء، علاوه بر مضار جسمی، از لحاظ جنسی نیز شخص را فرسوده میکند. یعنی غدد مترشحهی داخلی را از کار میاندازد از جملهی این غدد، غدهی سازندهی منی است که بر اثر جلق رفته رفته کوچک شده و به صورت نخودی در میآید و چون در آن صورت قادر به فعالیت و ساختن منی یا به قول عربها (ماء الحیات) یعنی آب زندگانی نیست، شخص مبتلا برای همیشه از لذایذ جنسی محروم میگردد و اگر به این صورت از مردی نیفتاد، به طور قطع به صورت دیگری مانند سرعت انزال، کندی انزال، سیلان منی، عدم نعوظ، نعوظ بیدوام و امثال اینها به ناتوانی جنسی مبتلا خواهد شد. چه بسا دیده یا شنیده شده که جوانان معتاد به جلق، در اندک مدتی دچار چنان حالتی گردید که به جای ادرار، خون از آنها خارج میشد.
باید دانست که اشخاصی که به این حالت دچار میشوند ولو در سنین جوانی باشند، خطر مرگ در انتظار آنها است. زیرا بدون احساس شهوانی و بدون اینکه لذتی ببرند بلا انقطاع منی از آنها دفع میگردد و همین امر باعث میشود که در حین راه رفتن دفعهً به زمین بخورند و از هوش بروند.
سری به تیمارستان تهران بزنید،از هر ده نفر دیوانهای که در آنجا سکونت دارند نه نفر معتاد به جلق میباشند. یعنی بر اثر ابتلاء به استمناء کارشان به جنون کشیده و به گوشهی تیمارستان افتادهاند. زیرا عمل مذموم و ناپسند جلق، در قوای دماغی تأثیر زیادی دارد و وقتی قوای دماغی شخص مختل شد، مسلم است که کارش به دیوانگی خواهد کشید بدون اغراق از هر ده نفر بیمار مسلولی که در آسایشگاه خوابیدهاند، چهار نفر به علت ابتلاء به جلق، به این بیماری خطرناک دچار گردیدهاند. اینها ادعا نیست بلکه حقیقتی است که علماء و دانشمندان با دهها سال تجربه، به درک آن موفق شدهاند.[۷]
دنیا امروز میگوید: خوب بخور، در هیچ امری افراط نکن، قوی باش تا بیمار نشوی. ولی معتادین به جلق، چون اشتهای خوب خوردن ندارند و در امور جنسی آن هم از راه غیر طبیعی افراط میکنند، ناچار ضعیفند. «و چون ضعیف هستند برای ابتلاء به هر نوع بیماری مستعد میباشند.»
به کرات دیده شده که بعضی از مبتلایان به جلق، بر اثر افراط در این عمل به یک نوع بیماری به نام جنون استمناء که شباهت زیادی به سادیسم دارد، مبتلا میشوند و آن وقت حتی با دیدن سگ و گربه هم به فکر استمناء میافتند و بلافاصله مشغول عمل میشوند. و چون هیچ مردی حتی پر شهوتترین اشخاص نمیتوانند بیش از پنج یا شش ماه از نیروی جنسی خود آن هم به صورتی که مورد بحث ما است بهرهبرداری کنند، لذا قوای تناسلی آنان به کلی از کار میافتد و یا به وضع دلخراشی به آغوش مرگ پناه میبرند.[۸]
ممکن است بعضی از اشخاص مبتلای به جلق که به علت قوی الجثه بودن و یا از لحاظ مبتدی بودن در این امر، تاکنون بیمار نشده و به مضار عمل ناپسند خود پی نبرده باشند، مطالبی را که ما در مضرات جلق نوشتیم، اغراق پنداشته و با خود بگویند اگر این طور است چرا ما تاکنون به این بیماریها مبتلا نشدهایم؟.
در جواب این عده باید گفت: اگر امروز مضار جلق، گریبان شما را نگرفته علتش این است که قوی الجثه هستید و یا تازه شروع به کار کردهاید. والا چندی دیگر خواه ناخواه به سراغ شما نیز خواهد آمد. وانگهی ما ادعا نکردهایم که هر کس یک هفته مبادرت به استمناء کرد، تمام بیماریهای یکباره او را احاطه خواهند کرد. زیرا حالات اندرونی در اشخاص فرق میکند. مثلاً ممکن است یک نفر که برای مدتی مبادرت به جلق کرد، در وهلهی اول فقط با سستی اعصاب، یا اختلال حس سامعه، یا ضعیف شدن حس باصره، یا سرگیچه مبتلا شود ولی بعداً سایر بیماریها یک یک به سراغ او بیایند.
پس استمناء (جلق زدن)، هم از نظر شرعی و هم از نظر عرفی و به طور خلاصه من جمع الجهات، حرام و ناپسند است.
مردی درحال تمیز کردن اتومبیل تازه خود بود که متوجه شد
پسر ۸ ساله اش بر روی ماشین خط می اندازد
مرد با عصبانیت چندین مرتبه ضربات محکمی بر دستان کودک زد
بدون اینکه متوجه آچاری که در دستش بود شود
در بیمارستان کودک انگشتان دست خود را از دست داد
کودک پرسید : پدر انگشتان من کی دوباره رشد می کنند ؟
مرد نمی توانست سخنی بگوید
به سمت ماشین بازگشت و شروع به لگد مال کردن ماشین کرد
و چشمش به خراشیدگی که کودک کرده بود خورد که نوشته بود !
پسر ۸ ساله اش بر روی ماشین خط می اندازد
مرد با عصبانیت چندین مرتبه ضربات محکمی بر دستان کودک زد
بدون اینکه متوجه آچاری که در دستش بود شود
در بیمارستان کودک انگشتان دست خود را از دست داد
کودک پرسید : پدر انگشتان من کی دوباره رشد می کنند ؟
مرد نمی توانست سخنی بگوید
به سمت ماشین بازگشت و شروع به لگد مال کردن ماشین کرد
و چشمش به خراشیدگی که کودک کرده بود خورد که نوشته بود !
دوستت دارم!
نظرات شما عزیزان: